مقاله ای به مناسبت موج های نگرانی!
باسمه تعالی
چگونه نگران نمانیم!
انسان موجودی کمال گراست و با توجه به تحلیلی که از کمال و واقعیت های اطراف خود دارد به دنبال کسب معرفت نسبت به دنیا و پیشرفت دنیوی و همچنین رسیدن به کمال انسانی می باشد. اگرچه تعریف کمال و مسیر کمال طلبی و انگیزه های آن می تواند کاملا متفاوت و حتی برخلاف ذات انسانی و مسیر الهی باشد.
این حس کمال گرایی است که انسان را نسبت به آینده و نسل خود مضطرب و نگران می سازد. مخصوصا اگر موانعی طبیعی یا غیر طبیعی برای رسیدن به اهداف و آمالش در برابر خود ببیند. لذا نسبت به منافع معنوی و مادی خود برنامه ریزی و تدبیر می کند تا هر چه بیشتر به آنچه آن را کمال می پندارد، برسد.
در عرصه اجتماعی، نیز همین احساس کمال گرایی و مطلوب گرایی عمومی، موجب می شود عده ای از انسانها که با توجه به شرایط اجتماعی یا میزان استعداد و توانمندی های که دارند در برابر دیگر انسانهایی که از این موقعیت ها بهره مند نیستند، دارای مسئولیت خطیری شوند که از امکانات و استعداد و توامندیهایی که برخی از آنها با عنایت سایر مردم به آنها رسیده است (که بخش زیادی هم از امکانات ملی به حساب می آید) و از موهبت های الهی، به نفع جامعه و کمال فردی و اجتماعی انسان بهره برداری کرده و مسیر تعالی و پیشرفت مادی و معنوی را فراهم سازند.
تا مادامی که انسان حس پیشرفت و عدم رضایت به وضعیت مطلوب فعلی و قصد رسیدن به قله های علم و دانش و معنویت را داشته باشد چه در عرصه فردی و چه در عرصه اجتماعی، در وجود او دغدغه هایی شکل می گیرد که وقتی موانعی یا انحرافی در این مسیر ببیند، نگران رسیدن به آن اهداف بزرگ می گردد.
در جامعه اسلامی ما نیز، علاوه بر احساس کمال گرایی، حس دغدغه و نگرانی هم وجود دارد. این نگرانی ها گاهی به سبب مشکلات و موانع درونی جامعه است و گاهی به سبب مشکلات و موانع بیرونی. مسلما غالب افراد یک جامعه دغدغه نسبتا یکسانی در مواجهه با مشکلات و موانع بیرونی/خارجی خواهند داشت چون منافع مشترک افراد جامعه و تعریف اهداف و کمال کلی ئی که جامعه به دنبال آن است این احساس مشترک را فراهم می دارد که دغدغه و نگرانی های تقریبا یکسانی به صورت کلی در جامعه ایجاد بشود.
با این مقدمات و با توجه به هدف رسیدن به تمدن بزرگ اسلامی، که با روح انقلاب اسلامی ایران عجین است، اگر بگوییم نگرانی حق تک تک افراد جامعه می باشد بیراه نگفته ایم. و چه بسا بالاتر! چرا که شاید عده ای به هر دلیلی ترجیح بدهند از این حق خود بگذرند اما با توجه به اهداف و کمال مطلوب اجتماعی و وجود موانع بیرونی استکباری که چشم دیدن یک جامعه مستقل از خود را ندارد، این نگرانی علاوه بر حق هر فرد، وظیفه شهروندی او نیز به حساب می آید.
تا اینجا نگران شدن وظیفه اجتماعی ماست چون ما یک عضو از پیکره جامعه هستیم. اما آیا فقط باید نگران بود؟ و آیا باید فقط دغدغه داشت تا خود را در حوادث اجتماعی و نیل به اهداف فردی و اجتماعی شریک دانست؟ آیا باید نگران بودن را بلند فریاد زد یا آهسته نگاشت؟ یا نگران بودن را وسیله ای برای حرکت به سمت مطلوب در نظر گرفت؟
آنچه نگران بودن را رنگ حق و وظیفه میدهد، پویایی و محرک بودن آن است. و اگر چنانچه به یاس و رکود منجر شود این نگرانی نه تنها ارزشی ندارد بلکه مخرب نیز می باشد. پس نگرانی در عرصه اجتماعی که روح یک جامعه را می تواند به سمت حرکت و پویایی سوق دهد در حقیقت نگرانی نیست بلکه یک عامل جلوبرنده و رحمت است. اما آن نگرانی که موجب یاس در افراد جامعه شده و میزان همبستگی، وحدت، امید به زندگی و تلاش فراگیر را کاهش دهد در حقیقت سم مهلک جامعه به حساب می آید.
آنچه مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای –حفظه الله- ، در بیاناتشان در جمع دانش آموختگان دانشگاه افسری امام حسین علیه السلام بیان فرمودند، اشاره ای جامع و باظرافت با همین معناست. ایشان اینگونه فرموند:
" امروز نظام اسلامى درگیر چالشهایى است. وجود چالش به معناى حرکت به سمت جلو و ابتکارهاى روزافزون و نوبهنو است. وجود چالش، انسانهاى آگاه و بصیر و شجاع را نگران نمیکند. وجود چالش، انسانهاى متعهد را به نگاه به ظرفیتهاى موجود و احیاناً معطلمانده وادار میکند. این چالشها براثر این است که در نظام جمهورىاسلامى، توان پیشرفت، توان استحکام، توان اقتدار روزافزون بسیار است. دشمنان ما این را مىبینند." بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیهالسلام 1393/02/31.
این تعبیری جامع و با ظرافت است که می توان آن را الگویی برای این موضوع دانست که نگران شدن اگر پویا و محرک باشد در واقع نگرانی نیست. و آنچه نگرانی باقی می ماند رکود و به یاس و افتراق منجر شدن آن است. آنچه که می تواند برای انسان قدرت استفاده مناسب از این احساس فردی و اجتماعی را فراهم آورد اینست که انسان بصیرت و آگاهی را در خود پرورش داده باشد و نسبت به رسیدن به اهداف خود و جامعه آرمانی اش شجاعت داشته باشد. بدین وسیله می توان این نگرانی و دغدغه را به بهترین فرصت برای رسیدن به مقصود خود تبدیل نمود.
در وضعیت کنونی، بهترین راه تبدیل نگرانی به فرصت، توجه به ظرفیت های درونی برای نیل به مقصود اجتماعی است که امیدواریم مسئولین و آحاد جامعه در این راه دست همبستگی و وحدت و یکدلی را در دست یکدیگر گذاشته تا این نگرانی ها تبدیل به رکود نشود. انشاالله
مهدی مهدوی
2/3/93